درباره وبلاگ

کاش می شد هیچ کس تنها نبود کاش می شد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عا شق تو و آدرس roghayehtanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 5588
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



کد آهنگ

مرجع کد آهنگ


عا شق تو
دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 16:4 ::  نويسنده : r.m       

از خدا پرسیدم چی دوست داری؟

گفت :سخاوت


دیوانه گفت: حماقت


غم گفت: ملامت


کوه گفت:صلابت


معشوق گفت: نگاهت


فدای تو که گفتی: رفاقت





 



دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:عشق یعنی,,,,,,, ,شعر های عاشقانه,, :: 15:48 ::  نويسنده : r.m       

 

تو که رفتي پريشان شد خيالم


همه گفتند که من ديوانه حالم

نميدانند که

اين ديوانه در فکرِ شفا نيست

که هر چه باشد اما بي وفا نيست

گفتمش آغاز درد عشق چيست؟

گفت آغازش سراسر بندگيست

گفتمش پايان آن را هم بگو

گفت پايانش همه شرمندگيست

گفتمش درمان دردم را بگو

گفت درماني ندارد، بي دواست

گفتمش يک اندکي تسکين آن

گفت تسکينش همه سوز و فناست 





 



دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 15:24 ::  نويسنده : r.m       

 لبریز غزل بیا همی آهسته

چون آیه بخوان مرا کمی آهسته

آهسته مرا رها بکن از سر عشق

تا در تو رها شوم دمی آهسته

بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امیدمحال عاشقم هنوز



تا دوباره دیدنت...
این رختخواب را "وارونه" خواهم خوابید!
...
"خیانت" است به تو!
سر بر کنار "خیالت" گذاشتن!


دل خوش می طلبم سیری چند؟
پای در بند به زنجیری چند؟؟
با چنین باده و جامی ساقی
تو بگو عشق و صفا سیری چند؟؟

 



دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, :: 14:42 ::  نويسنده : r.m       

 ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت

ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد

ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی

ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد

ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود

ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که "دوستت دارم"ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !



ادامه مطلب ...


   
 
   
font class=text5